لاف توی غربت
لاف توی غربت
شعر طنز از «قاسم صرافان» درمورد لافهای اخیر آمریکا و تهدید ایران:
نه از شرافتت بگو،
نه از بزرگی دم بزن
فقط بشین و دنیا رو
با نقشه هات بهم بزن
نه از ستاره هات بگو
نه از کبوترای #صلح
فقط بشین #موشک بساز،
آدم بکش برای صلح
ویتنامو که یادته،
یا افتضاح فرگوسن
به قول اصفهونیا:
«بیشین, زیادی جوش نَزِن»
با سربازهای کاغذی
نمیشه تو آتیش پرید
نمیشه با «یه مشت دلار»
دلای مردا رو خرید
نمیشه از #آزادی گفت
ولی کبوترا رو کشت
نمیشه پای میز نشست،
یه خنجرم گرفت تو مشت
به #لاف توی غربتت
میخندن اینجا مرد و زن
بسه دیگه! بیشتر از این
تو «بچه مچه حرف نزن»
قصه ی ما کنار تو
قصه ی آب و آتیشه
وفای تو! «مگه داریم؟»
فریب ما! «مگه میشه؟»
نظرات شما عزیزان: